چه می شد.اگر در کنار تو آرام می گرفتم!
بعداز گذر از تمام راههای پرپیچ
باپاهای خسته و ناتوان
دیگر بارو دیگر بار.کنار تو آرام می گرفتم
آه چه می شد!
چه می شد اگر سربر روی سینه ات می نهادم
وآرامشی ابدی را می جستم
دردستان کوچک تو جای می گرفتم
ومانند بوسه گرمی برروی لبانت می نشستم
آه چه می شد!
چه می شد اگرتن خسته مرا قایقی بودی
برای عبوراز دریاهای وحشت
وطوفان های مهیب
ومرادرساحل گرم قلبت به لنگر می کشیدی
آه چه می شد!
چه می شد اگر چشمان مرامرهمی بودی
تادوباره دوردست هارابینا باشد
دوباره آن اندام رعنارا نظاره گر باشم
آه چه می شد!
چه می شد اگر سوار برامواج گرم صدایت
چون قاصدکی درهوا پرواز می کردم
وبه دشت خیال و آرزوها می رسیدم واز انجا
شاخه گلی برای وجود نازنینت به ارمغان می آوردم
آه چه می شد!
چه می شد.......
:: بازدید از این مطلب : 894
|
امتیاز مطلب : 191
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53